ㄒ卄乇 ㄥ卂丂ㄒ ㄥㄖᐯ乇 [part¹]
امروز روز اول دانشگاس سعی کردم ی تیپ مناسب داشته باشم شلوار نوک مدادی لی و ی تیشرت مشکی...
یکم عطر زدم و رفتن پایین
مامان.کوک:کوک گلم رانندت منتظرت زود برو
کوک:چشم مامان خدافظ...
سوار ماشین شدم و رفتم دانشگاه دوس ندارم همه از همون اول هی نگام کنن و بگن چ خرپوله واسه همین گفتم با ی ماشین ساده ببرنم
چنتا راهنما اونجا بود رفتم سمتشون و کارتمو نشون دادم تو کارت کلاسام مشخص بود
کوک:ببخشید کلاس اول من کدوم طرفه؟
... :طبقه سوم چهارمین کلاس سمت راست
کوک:ممنون
رفتم سمت کلاسم و نشستم رو یکی از صندلیا
چنتا دختر بودن اونجا که هی نگام میکردن منم سعی میکردم بی تفاوت خودمو نشون بدم
۳ دقیقه دیگه کلاس شروع میشد همون دقایق اخر ی پسر ک کپ مشکی و کت چرم و شلوار دودی پوشیده بود با سرعت وارد کلاس شد تنها جای خالی کناره من بود واسه همین نشست پیشم
بعد استاد اومد و بعد گفتن یسری نکات شروع ب معرفی کرد نوبت من شد
کوک:سلام من جئون جانگ کوک هستم
همه دهناشون وا مونده بود
... :ینی..ت..تو جئون جانگ کوک پسر بزرگترین سرمایه گزار کره ای؟؟
اه لعنتی از روز اول شناختنم
کوک:عام اره
... :واااو
کلاس به هم ریخته بود
استاد:ساکت باشید نظم کلاسو بهم نزنید
من نشستم،نوبت اون پسره شد خودشو معرفی کنه کپشو برداشت واو خیلیی جذاب بود
ته:من کیم تهیونگ هستم
بعد نشست در کل معلوم سطح مالیش خوبه...
بعد کلاس داشتم سمت کافه میرفتم ک ی دختر دوید سمتم و دستمو گرفت
چو هیه:ببخشید میشه صب کنی
کوک:بله کاری دارید؟
چو هیه:میشه شمارتونو بدید
با تعجب گفتم:واسه چی؟
چو هیه:عام دلیل خیلی خاصی نداره من یکم ازتون خوشم اومده میخوام شمارتونو داشته باشم ک باهم در ارتباط باشیم
کوک:عام من چیزه.. باش
دیگه ناچار شمارمو دادم
کوک:فقط لطف کنید ب کسی ندید
چو هیه:باش...
نظرتون راجب این پارت چیه...
21:21
یکم عطر زدم و رفتن پایین
مامان.کوک:کوک گلم رانندت منتظرت زود برو
کوک:چشم مامان خدافظ...
سوار ماشین شدم و رفتم دانشگاه دوس ندارم همه از همون اول هی نگام کنن و بگن چ خرپوله واسه همین گفتم با ی ماشین ساده ببرنم
چنتا راهنما اونجا بود رفتم سمتشون و کارتمو نشون دادم تو کارت کلاسام مشخص بود
کوک:ببخشید کلاس اول من کدوم طرفه؟
... :طبقه سوم چهارمین کلاس سمت راست
کوک:ممنون
رفتم سمت کلاسم و نشستم رو یکی از صندلیا
چنتا دختر بودن اونجا که هی نگام میکردن منم سعی میکردم بی تفاوت خودمو نشون بدم
۳ دقیقه دیگه کلاس شروع میشد همون دقایق اخر ی پسر ک کپ مشکی و کت چرم و شلوار دودی پوشیده بود با سرعت وارد کلاس شد تنها جای خالی کناره من بود واسه همین نشست پیشم
بعد استاد اومد و بعد گفتن یسری نکات شروع ب معرفی کرد نوبت من شد
کوک:سلام من جئون جانگ کوک هستم
همه دهناشون وا مونده بود
... :ینی..ت..تو جئون جانگ کوک پسر بزرگترین سرمایه گزار کره ای؟؟
اه لعنتی از روز اول شناختنم
کوک:عام اره
... :واااو
کلاس به هم ریخته بود
استاد:ساکت باشید نظم کلاسو بهم نزنید
من نشستم،نوبت اون پسره شد خودشو معرفی کنه کپشو برداشت واو خیلیی جذاب بود
ته:من کیم تهیونگ هستم
بعد نشست در کل معلوم سطح مالیش خوبه...
بعد کلاس داشتم سمت کافه میرفتم ک ی دختر دوید سمتم و دستمو گرفت
چو هیه:ببخشید میشه صب کنی
کوک:بله کاری دارید؟
چو هیه:میشه شمارتونو بدید
با تعجب گفتم:واسه چی؟
چو هیه:عام دلیل خیلی خاصی نداره من یکم ازتون خوشم اومده میخوام شمارتونو داشته باشم ک باهم در ارتباط باشیم
کوک:عام من چیزه.. باش
دیگه ناچار شمارمو دادم
کوک:فقط لطف کنید ب کسی ندید
چو هیه:باش...
نظرتون راجب این پارت چیه...
21:21
۲۳.۳k
۰۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.